توسعه دهنده نرم افزار اوران ، ورود

ساختار “سفر قهرمان”

  • سفر قهرمان
  • نظرات

ساختار “سفر قهرمان”

چه ساختاری را برای نگارش داستان خود می پسندید؟

ساختار کلاسیک و خطی ، ساختار غیر خطی ، یا به ساختار اعتقادی ندارید؟

هر چند هر دو نوع داستان‌گویی خطی و غیر خطی طرفداران خاص خود را دارند . ساختارهای کلاسیک، مانند سفر قهرمان، با روایت خطی و دنبال کردن الگوهای تثبیت شده، برای مخاطبان آشنا و جذاب هستن.  این ساختارها به نویسندگان اجازه می‌دهند تا به طور مؤثر با مخاطب ارتباط برقرار کنند و پیام خود را به وضوح منتقل کنند.

از سوی دیگر، ساختارهای غیرخطی، می‌توانند چالش‌برانگیز و جذاب‌تر باشند. این ساختارها به نویسندگان آزادی بیشتری برای خلاقیت و کاوش در ایده‌های جدید می‌دهند.

انتخاب بین ساختار کلاسیک و غیرخطی به عوامل مختلفی بستگی دارد، مانند نوع داستانی که می‌خواهید بگویید، مخاطب هدف شما و اهداف خودتان به عنوان نویسنده.

در اینجا چند نکته برای در نظر گرفتن هنگام انتخاب بین ساختارهای کلاسیک و غیرخطی آورده شده است:

  • مخاطب خود را بشناسید: اگر برای مخاطبان عام می‌نویسید، ممکن است ساختار کلاسیک انتخاب بهتری باشد. اگر برای مخاطبان خاص‌تر یا تجربی‌تر می‌نویسید، ممکن است ساختار غیرخطی مناسب‌تر باشد.
  • هدف خود را از داستان‌گویی تعیین کنید: اگر می‌خواهید پیامی واضح و مستقیم به مخاطبان خود منتقل کنید، ساختار کلاسیک ممکن است انتخاب بهتری باشد. اگر می‌خواهید مخاطبان خود را به چالش بکشید و به فکر وادار کنید، ساختار غیرخطی یا  ممکن است مناسب‌تر باشد.
  • به نقاط قوت و ضعف خود به عنوان نویسنده توجه کنید: اگر در ساختار و روایت داستان مهارت دارید، ساختار کلاسیک ممکن است به شما کمک کند تا بهترین توانایی‌های خود را به نمایش بگذارید. اگر در خلاقیت و ایده‌های جدید مهارت دارید، ساختار غیرخطی ممکن است به شما آزادی بیشتری برای بیان خود بدهد.

 اما این دو، تنها گزینه‌های موجود برای روایت داستان نیستند. در واقع، برخی از داستان‌ها ممکن است اصلاً هیچ ساختار مشخصی نداشته باشند.

داستان‌های بدون ساختار، که گاه به عنوان “داستان‌های سیال” یا “داستان‌های غیر روایی” شناخته می‌شوند، از قواعد و الگوهای سنتی روایت پیروی نمی‌کنند. این داستان‌ها ممکن است از نظر ترتیب زمانی یا منطقی آشفته به نظر برسند و فاقد عناصر رایج داستان مانند طرح، شخصیت‌ها یا نقطه اوج باشند.

نوشتن داستان‌های بدون ساختار می‌تواند چالش‌برانگیز باشد، زیرا نیاز به مهارت بالایی در خلاقیت و بداهه‌پردازی دارد. با این حال، این نوع داستان‌گویی می‌تواند بسیار پاداش‌دهنده نیز باشد و به نویسندگان آزادی کامل برای کاوش در ایده‌ها و تجربیات جدید می‌دهد.

مزایای داستان‌های بدون ساختار:

  • آزادی: نویسندگان در انتخاب نحوه روایت داستان خود آزادی کامل دارند.
  • خلاقیت: این نوع داستان‌گویی فرصتی برای نوآوری و امتحان کردن ایده‌های جدید فراهم می‌کند.
  • واقع‌گرایی: داستان‌های بدون ساختار می‌توانند زندگی واقعی را که اغلب آشفته و غیرقابل پیش‌بینی است، بهتر منعکس کنند.

معایب داستان‌های بدون ساختار:

  • چالش: نوشتن این نوع داستان‌ها به مهارت و تجربه بالایی نیاز دارد.
  • درک: مخاطبان ممکن است در درک داستان و دنبال کردن آن مشکل داشته باشند.
  • بازار: یافتن مخاطب برای داستان‌های بدون ساختار ممکن است دشوارتر باشد.

نمونه‌هایی از داستان‌های بدون ساختار:

  • گورستان متحرک اثر مایکل کریچتون
  • صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز
  • اولیس اثر جیمز جویس

در نهایت، اینکه آیا داستان شما نیاز به ساختار دارد یا خیر، به نوع داستانی که می‌خواهید بگویید و اهداف خودتان به عنوان نویسنده بستگی دارد. اگر به دنبال چالش هستید و می‌خواهید داستانی منحصر به فرد و خلاقانه خلق کنید، داستان بدون ساختار ممکن است انتخاب مناسبی برای شما باشد.

به هر روی این روزها داستان های خاص با پیچش های عجیب و غریب ، یا پایان های باز و مبهم طرفداران خاص خود را دارد. ساختارهای غیرخطی یا پلاتهایی که از قاعده خاصی پیروی نمی کنند بر پرده سینما می روند و نویسنده آزاد است تا هر ژانری را به سبک خود پیش ببرد و مطمئنا کسانی هم هستند که خریدار و تماشاگر این ایده های زیبا و بکر باشند. اما وقتی به رتبه یک آی ام دی بی ، به عنوان مرجع نمره گذاری فیلمها از دید مخاطبان عادی نگاه کنیم ، می بینیم که اکثریت مخاطبین در دنیا و مردم عادی مثل ما، گاها فیلمهای به اصطلاح “معناگرا” را شاید در شرایط خاص روحی بپسندند. و غریزه و ذات انسان ، در شرایط عادی ، همچنان تشنه ساختارهای کلاسیک است. ساختارهایی که با تکیه بر تجربه نویسندگان در قرنهای متمادی، امروز نویسنده را برای ساخت اثری قابل ارائه و درخور تحسین و توجه و البته قابل فروش یاری می رسانند. و نویسنده زمانی می تواند پیام و جهان بینی خاص خود را به جهانیان انتقال دهد که در ابتدای امر ، مخاطبی داشته باشد.

رمان نویس ها و نماشنامه نویس ها شاید آزادی عمل بیشتری داشته باشند، اما معمولا فیلمنامه نویس ها تمایل دارند و تا حدی مجبورند برای مخاطب عام بنویسند. سینما قشر وسیع تری از مخاطب را در بر می گیرد . این رسالت فیلمنامه نویس را بسیار سنگین تر از رمان نویس و نمایشنامه نویس خواهد کرد. آنها ضمن نیم نگاهی به مسائل اقتصادی ، می خواهند پیام واضح و مستقیمی به مخاطبان خود بدهند و تاثیر آن را در جامعه ببینند . آن هم در یکی دو ساعت. و به یک هدف مشخص برسند : ایده خود را برای بهتر زیستن به مخاطب ارائه کنند. و هر چقدر جامعه هدف بیشتر ، ضریب تاثیر آن پیام هم قوی تر خواهد بود.  بنابراین در این مقاله کوتاه به ساختار معروف “سفر قهرمان ” می پردازیم. ساختاری که تقریبا با داستان رتبه شماره 1 imdb  یعنی “رهایی از شائوشنگ ” تا حدود زیادی مطابقت دارد. این ساختار 12 گام دارد که در اینجا به آنها می پردازیم :

 

  • دنیای عادی :

آغاز پرده اول:

این بخش، خواننده را با قهرمان و زندگی عادی و روزمره‌اش آشنا می‌کند – و همچنین چیزی که به زودی این دنیا را مختل می‌کند و او را به سفری پر ماجرا می‌کشاند. این قلابی است که باعث می‌شود خواننده به شخصیت شما اهمیت دهد و او را به خواندن ادامه دهد.

  • خوانندگان را با قهرمان و دنیای او آشنا کنید.
  • با معرفی نقاط ضعف، آرزوها، مشکلات و شخصیت منحصر به فرد، یک شخصیت سه‌بعدی خلق کنید.
  • آسایش قهرمان را با زندگی روزمره و فعالیت‌هایش به نمایش بگذارید.
  • به چیزی اشاره کنید که او را از زندگی/دنیای اطرافش ناراضی می‌کند (به عنوان مثال، مشکلی یا یک رویداد/سوال نمایشی که قهرمان را آزار می‌دهد و باید حل شود).

تجزیه و تحلیل:

  • پرده اول ۲۵ درصد از داستان را تشکیل می‌دهد.
  • «دنیای عادی» باید تقریباً ۱۲ درصد از داستان را به خود اختصاص دهد.

 

رهایی از شاوشنگ : گام اول

دنیای عادی:  فیلم با تصویری از شخصیت اصلی، اندی  دافرین، که شبانه در ماشینش نشسته است، آغاز می‌شود. او یک بطری ویسکی و یک تپانچه در دست دارد و به رویارویی بین خود، همسرش و معشوق او فکر می‌کند.

 

 

 

  • ندای ماجراجویی

اواسط پرده اول:

در این بخش، قهرمان از زندگی روزمره خود خارج شده و وارد ماجراجویی می‌شود. برخی از قهرمانان ممکن است مردد باشند و به بیش از یک فراخوان معمولی برای ماجراجویی نیاز داشته باشند تا برای رویارویی با چالش‌ها متقاعد شوند، در حالی که برخی دیگر مشتاقانه به این ندا پاسخ می‌دهند و تنها به یک فرصت نیاز دارند. این فراخوان معمولا به شکل یک چالش، مأموریت یا سفری غیرمعمول ارائه می شود که قهرمان برای بازگرداندن تعادل به دنیای داستان ، (به همان دنیای معمولی که با آن خو گرفته بود ، و حالا این دنیا دستخوش تغییر شده) ،  باید بر سختی های آن غلبه کند. این رویداد تحریک کننده، خواننده را جذب کرده و صحنه را برای بقیه داستان آماده می‌کند.

  • اختلالی ملموس در زندگی روزمره قهرمان معرفی کنید (مثلاً کشف دانش جدید، فرستاده شدن به مأموریت، تهدیدی برای یک عضو خانواده).
  • نشان دهید که چگونه این حادثه، دنیای قهرمان را دچار آشفتگی می‌کند.
  • حتما در نظر بگیرید:  آیا این اختلال به اندازه‌ای جذاب است که خواننده را به داستان علاقه‌مند کند؟

تجزیه و تحلیل:

  • پرده اول ۲۵ درصد از داستان را تشکیل می‌دهد.
  • فراخوان ماجراجویی در حدود ۱۲ درصد از داستان اتفاق می‌افتد.

 

رهایی از شاوشنگ : گام دوم

فراخوان به ماجراجویی: اندی به اشتباه به قتل همسرش متهم شده و به حبس ابد در زندان شاوشنک محکوم می‌شود.

صحنه بعدی دافرین را در دادگاه نشان می‌دهد که به جرم قتل همسر و معشوقش محاکمه می‌شود. دافرین سعی می‌کند بی‌گناهی خود را ثابت کند، اما در نهایت به دو حبس ابد در زندان شاوشنگ محکوم می‌شود، دو ابد به ازای  هر یک از «قربانیان» او.

 

 

  • نادیده گرفتن ندای ماجراجویی

اواسط پرده اول:

یک قهرمان مشتاق ممکن است این مرحله را رد کند و بلافاصله فراخوان به ماجراجویی را بپذیرد. با این حال، اکثر قهرمانان به کمی متقاعد شدن نیاز دارند؛ به هر حال، این ماجراجویی خطرناک است و این چالش یا سفر اغلب با ریسک شخصی زیادی همراه است. برخی از چالش‌ها آنقدر تهدیدآمیز هستند که قهرمان چاره‌ای جز پذیرش سریع ندارد، در حالی که برخی دیگر از چالش‌ها ممکن است به تدریج جدی‌تر شوند تا قهرمان را تحت فشار قرار دهند. در نهایت، قهرمان چاره‌ای جز موافقت با چالش باقی نمی‌ماند.

  • باعث شوید قهرمان تردید کند یا سعی کند فراخوان را رد کند (مثلاً ممکن است بگوید که خیلی خطرناک است، احساس می‌کند خیلی پیر است، آن را باور نمی‌کند و غیره).
  • ممکن است برای تحت فشار قرار دادن قهرمان، بیش از یک فراخوان لازم باشد.
  • با هر بار امتناع، میزان خطر را افزایش دهید.
  • واکنش عاطفی قهرمان به امتناع را لحاظ کنید – آیا او احساس گناه، عصبانیت، ناراحتی می‌کند؟ این به نشان دادن انگیزه‌های او و شکل‌گیری شخصیت او کمک می‌کند.
  • قهرمان را با یک رویداد تحریک کننده که دیگر نمی‌توان آن را نادیده گرفت، مجبور کنید.

تجزیه و تحلیل:

  • پرده اول ۲۵ درصد از داستان را تشکیل می‌دهد.
  • نادیده گرفتن  ندای ماجراجویانه در نقطه ای حدود ۱۵ درصد از ابتدای داستان اتفاق می‌افتد.

 

رهایی از شاوشنگ : گام سوم

نادیده گرفتن فراخوان: در ابتدا، اندی با وحشیگری و نوع خشنی از زندگی در زندان غرق شده و برای سازگاری تلاش می‌کند.

اندی برای گذراندن دوران محکومیت خود به زندان شاوشنگ می‌رود. او وقتی برای اولین بار با اتوبوس به زندان می‌رسد، بسیاری از زندانیان با رفتارهای منفعلانه پرخاشگرانه سعی در ترساندن او دارند.  اولین شب خود را بدون اینکه حرفی بزند می‌گذراند و حدود دو ماه با کسی صحبت نمی‌کند. او بیشتر از ترس آزار و اذیت زندانیان دیگر، گوشه‌گیر می‌ماند.

 

  • دیدار با مرشد ( عامل هدایت کننده)

اواسط پرده اول:

این بخش معرفی شخصی یا شیئی است که به قهرمان اعتماد به نفس و یا ابزار موفقیت می‌دهد. مربی باید با قهرمان کار کند تا بر سد ها و ضعف های قبلی خود غلبه کند، که اغلب به شکل یک فشار (نه چندان) ملایم است. مربی، به عنوان مثال، می‌تواند فردی با دانش و تجربه برای هدایت قهرمان، فردی با تخصص فنی که می‌تواند ابزار و تجهیزات تخصصی را در اختیار او قرار دهد، یا کسی باشد که بتواند قهرمان را از نظر جسمی و ذهنی برای ماجراجویی آماده کند.

  • دانش، ابزار، آموزش یا سایر اشکال حمایتی که توسط مربی ارائه می‌شود را شناسایی کنید.
  • نشان دهید که قهرمان به سبب کمک مربی در به دست آوردن یک شیء جادویی، یک شی یا تجهیزات خاص، یا دانش و آگاهی جدید و غیره، اعتماد به نفس پیدا کرده است.
  • نشان دهید که مربی چگونه با قهرمان کار می‌کند تا به تغییر دیدگاه او کمک کند، او را به دل داستان ببرد و فراخوان را بپذیرد.
  • لحظه‌ای الهام‌بخش خلق کنید (به عنوان مثال، کشف شگفت‌انگیز، جادو یا توانایی‌های فراطبیعی را به نمایش بگذارید).

تجزیه و تحلیل:

  • پرده اول ۲۵ درصد از داستان را تشکیل می‌دهد.
  • ملاقات با مربی در حدود ۲۰ درصد از داستان اتفاق می‌افتد.

رهایی از شاوشنگ : گام چهارم

ملاقات با مربی: اندی با رد، یک زندانی خردمند و باتجربه دوست می‌شود که به مرشد او تبدیل می‌شود.

اولین فردی که دافرین با او صحبت می‌کند، رد است . رد به جرم قتل در شاوشنگ است و به خاطر توانایی‌اش در تهیه هر چیزی از بیرون برای زندانیان داخل زندان معروف است.. دافرین به رد نزدیک می‌شود و از او می‌پرسد که آیا می‌تواند یک چکش سنگی برای او تهیه کند. رد می‌گوید که می‌تواند، اما این کار اتلاف پول است. با وجود نظر رد، دافرین همچنان چکش را می‌خواهد و ۱۰ دلار برای آن پیشنهاد می‌دهد و معامله‌ای انجام می‌دهند.

 

  • عبور از اولین دروازه (آستانه)

پایان پرده اول:

قهرمان تقریبا تمامی دانش، اعتماد به نفس و ابزارهای لازم برای شروع سفر را به دست آورده است (یا نزدیک به آن رسیده است). با این حال، آموزش و کار او با مربی ممکن است به دلیل اقدامات آنتاگونیست (شخصیت شرور) یا نیروی خارجی دیگری که قهرمان را از دنیای عادی به دنیای ناشناخته هل می دهد و تحت فشار قرار داده، کوتاه شود. این اولین نقطه بدون بازگشت است که قهرمان را….

 

ادامه مطلب در اپلیکیشن رایگان “کارگاه فیلمنامه نویسی” : لینک کافه بازار

 

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × 5 =

Next